من دیگه اونو از دست دادم...!
نشسته بودم روي نيمكت پارك،كلاغ ها رو ميشمردم تا بياد.سنگ مينداختم بهشان ميپريدند.دورتر مينشستند و دوباره برميگشتند.جلوم رژه ميرفتند...ساعت از وقت قرار گذشته بود.نيامد.
نگران،كلافه و عصبي شدم.....
ادامه مطلب قشنگم
فوق العاده ترین و قشنگ ترین مطالب اخیر
Design By : Pichak |