من دیگه اونو از دست دادم...!
کوتاه ترین قصه ی دنیا : رفت … ! پـــــــــــــــرواز را دوســــت دارم وقتـــــے از ارتفاعــــات لبانــــــت به عمــــق آغوشـــت سقـــوط میکنــــم چـــه سقــــوط دلنشینــــے راستــــے میدانستــــے پــــــــــــــرواز را تـــو یـــادم دادے خاطراتت صف کشیده اند ! یکی پس از دیگری … حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند ! و من … فرار می کنم از فکر کردن به تو مثل رد کردن آهنگی که … خیلی دوستش دارم خیلی ! حالا که رفته ای ساعتها به این می اندیشم که چرا زنده ام هنوز ؟ مگه نگفته بودم بی تو میمیرم ؟ خدا یادش رفته است مرا بکشد یا تو قرار است برگردی ؟
Design By : Pichak |