YoU lOvE Me

من دیگه اونو از دست دادم...!

هیچ چیز بیشتر و بدتر از این مغز استخوان آدمو

نمی سوزونه

 

که:


      اطرافیانت بهت بگن:  


 اگه ...دوستت داشت نمیرفت...

 



نوشته شده در پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:!!!!!,ساعت 21:51 توسط sh!Va|

عروسی...!!!!

 

 

عروسی....

امشب عروسی داریم ها....

دیگه کم کم باید آماده شم....

آخه عروسی یه شخص خیلی مهمه....

عروسی عشقمه....!!!

آره عشقم....

عشق من

            "دومادیت مبارک!"

بخدا امشب دومادیشه...

چه ساده...

یه عقد ساده و یه عروسی کوچولو...

خودمم هنوز باورم نشده....

فرض کن!شب عروسی عشقم...

واااااااااااای خدا چقد سخته برام نوشتن این چیزا...

گفتنشون...

فکر کردن بهشون....

شب عروسی عشقم....شب عزای من...

شب غم من...

شب ماتم من...

خیلی سخته ها....

تو اینو میخونی  و تموم میشه...

این منم که میمونم با یه دنیا غم و غصه...

به قرآن داغون شدم وقتی شنیدم....

دیگه هیچی ازم نمونده...

بزار...بزار...

وایسا توصیفت کنم...

بزار بگم تو کت و شلوار دومادی چقدر خوشگل میشی...!!!!

لبخند رو لبات...

چشمای درشت مشکیت که دیگه توش عشقی رو نمیبینم...

قدبلند و اون هیکل خواستنیت تو کت و شلوار دومادیت....

وااااااااای که چقدر خوشگل میشی...!!!!!

چرا خودت بهم نگفتی...؟؟؟؟

چرا از زبون بقیه باید بشنوم که دومادیه عشقمه...

فکرشو بکن چه شوکی بود وقتی شنیدم که....

بعداین همه دوری و دلتنگی بشنوی که...

.............

.................

امشب دستت تو دستاش...

دستای من سرد سرد...

چشمات تو چشماش...

چشمای من خیس از اشک...

نگاهت تو نگاهش...

نگاه من به شما 2تا...

چکار کنم...؟؟؟؟

چه حالی داشته باشم خوبه؟؟؟؟

چه حالی داشته باشم که هم خدا خوشش بیاد هم خلق خدا...؟؟؟

گریه کنم؟؟؟؟

نکنم؟؟؟

آخه مگه میشه این همه عذاب رو ببینمو گریه نکنم...؟؟؟

تو بخند،منم آروم آروم گریه هامو میکنم...

چرا عشق جدیدت "بله" رو نمیگه تا من باورم بشه که تو دیگه مال من نیستی..؟؟؟

بگه تا من راحت شم...

"بله" رو بگه تا من باورم شه دارم تمومه زندگیمو یه شبه از دست میدم...

نه...

نه...

گریه ی آروم کار من نیست...

نمیتونم...

واسه من اینجا "هق هق" جایز....

هق هق هامو بزار به پای تبریک عروسی...

هرچی هق هقم بیشتر،تبریکم صمیمانه تر...!!!!

قسم به اشک و آهم...

که جز تو رو نخواهم...

بجز تو را نجویم...

پناه و تکیه گاهم...

...........

..........

مثل اینکه "بله" رو گفت...

این دیگه آخرشه...

قصه تموم شد...

ولی کلاغه به خونش نرسید...

منم به عشقم نرسیدم...!!!

وچه ساده "اون"  "تو" رو از "من" گرفت...!!!

چه ساده عشقی که بهت داشتمو نابود کردی..

یادته همیشه بهم میگفتی دوست داری اشکامو ببینی..

ولی نه اشکایی که از روی غصه بریزم...

دوست داشتی اشکایی رو ببینی که از سر ذوق با تو بودن میریزم...

میگفتی وقتی گریه میکنم چشام خیلی خوشگل میشن...

میگفتی وقتی گریه میکنم...

چشام مثل یه دریای طوفانی میشه که امواجش میونه یه عالمه مژه های سیاه و مشکی گم میشه...

نیستی الان ببینی چشام چه دریایی یه..!!!!

دریا؟؟؟؟

دریا نه...

دریا نیست...

به جرئت میتونم بگم که از شدت گریه هام مثل یه اقیانوس مواجه...

یه اقیانوس اشک رو با عشق تقدیم میکنم بهت....

 

از خدا میخوام که خوشبخت بشی....

 

ولی یه چیزی رو بدون....

                                         "خیلی عاشقت بودم..!!!"

 

 

 

شب  شکست ، پيمان شکست ، عهدي شکست ، قلبي شکست

از شکست هر شکستي بر دلم آهي نشست . . .

 

خيال ميكردم عشق عروسكي است كه ميتوان با آن بازي كرد ولي افسوس اكنون كه معني عشق را درك كرده ام فهميده ام كه خود عروسكي هستم بازيچه دست سرنوشت.

 

روي ديوار مقابل پنجره‌ات قلبي كشيدم زيبا، تا ارزش عشق هميشه در خاطرت باشد، امروز تو راديدم كه روي قلبم مي‌نوشتي: زباله‌هايتان را در اين محل نگذاريد.

 

خيانت تنها اين نيست كه شب را با ديگري بگذراني خيانت ميتواند دروغ دوست داشتن باشد.

 

لاك پشت ها هم عاشق ميشن ولي تحمل درد عشق براشون راحته چون حداقل عشقشون آروم آروم تركشون ميكنه..

 

كهنه فروش داد ميزنه چراغ شكسته ميخريم….. كفشاي پاره ميخريم …. اسباب كهنه ميخريم ….. بي اختيار دادزدم : كهنه فروش قلب شكسته ميخري؟!؟!؟!

 

 

نمي دونم گنجشك ها كه شبيه هم هستند چه جوري همديگه رو مي شناسن... و نمي دونم چند نفر شبيه من هستند كه تو ديگه منو نمي شناسي...

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:عروسی,,,!!!!,ساعت 19:5 توسط sh!Va|

آسمان هم باشی بغلت خواهم کرد....به فکر گستردگی واژه نباش...همه در گوشه ی تنهایی من جا دارد...|!!!!

 

وقتی داشتم از تاکسی پیاده میشدم،راننده گفت:یه نفری؟؟؟؟بغض کردمو گفتم:خیلی وقته!!!!

 

حساب و دیفرانسیل را در کلاس درس میدهند....که....تو(حد) و (قدر) دیگران را بدانی...!!!!

 

حالا که نموندی بگو از من چه دیدی....چه سادذه نوشتی چه ساده پریدی..!!!!

 

دخترک برگشته بود...چه بزرگ شده بو...گفتم کبریت هایت کو؟؟؟؟گونه هایش آتش بود...سر به زیر انداخت...گفت:کبریت هایم را نخریدند...سالهاست که تن فروشی میکنم....میخری...؟؟؟؟

 

 

نوشته شده در سه شنبه 23 اسفند 1390برچسب:جمله,,,!!!!,ساعت 10:1 توسط sh!Va|

بچه ها عکس خودمو گذاشتم.....

برید ببینید خوشگلم یا نه......


برید ادامه مطلب....


ادامه مطلب قشنگم
نوشته شده در یک شنبه 21 اسفند 1390برچسب:عکس,,,!!!!,ساعت 13:50 توسط sh!Va|

 

الهی..........!!!!!!!!!!!




ای خدا ببین چقدر خوشگله....!!!!




ای خدا این یکی رو....




خدا جوووووووووووووووووووونم.....

کی یه دونه از اینا به من میدی..!!!!



چشماشووووووووووووووووو......

هی وااااااااای من..!!!!!

نوشته شده در سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:اینا نی نی های من,!!!!,ساعت 14:54 توسط sh!Va|

 

مملکتو....

دیگه زن هم....

 

 

سلامتی همه دوستای خوبم...!!!!!!!

 

 

دیگه همه چی واضحه....

 

 

 

آخه اینجا هم واسه برنز کردن جاست...؟؟؟؟؟

تو ساحل لب دریا به درک.....

خونتون پشت بوم نداره...؟؟؟؟؟

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 11 اسفند 1390برچسب:هه,,!!!,ساعت 18:54 توسط sh!Va|

 

تق تق تق بر در زد،

بدبختی از در آمد

رفتم در را باز کردم

شادی ها را گم کردم

وقتی بدبختی دیدم

فوری از او ترسیدم

بدبختی آمد،شر آورد

با آثارش غم آورد

غصه آمد اه...اه...اه...

بیچارگی اه ...اه...اه...

با آن تاریک شد خانه

او شر و ما بهانه!  


 

نوشته شده در پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:شعر اول دبستان!,ساعت 11:0 توسط sh!Va|


فوق العاده ترین و قشنگ ترین مطالب اخیر
» پس من چی؟
» ستاره
» گل من
» امشب
» من از، از دست دادنت واهمه دارم
» صداش
» :-(
» حرفایی
» عشق نیست
» نمایش
» کیمیا هم رفت تسلیت...!
» همیشه
» هر عکسی را عکس العملی نیست
» بهانه
» عشق
» باورم
» گردن
» plz
» من

Design By : Pichak