YoU lOvE Me

من دیگه اونو از دست دادم...!

پاریس

 

 

 

 

 

 

یه چندوقته احساس دلتنگی داری...

خنده هات تلخ شده

دیگه خنده هات از ته دل نیست!

میخندی تا بقیه نفهمن چه آشوبی تو دلته!

میخندی تا بقیه نیان بهت بگن "اگه دوستت داشت،نیمیرفت"

میخندی تا بقیه هی به تعنه نیان بگن "جاش خالی نباشه"

میخندی تا کسی به عشق نگه "نامرد"

میخئندی تا کسی نفمه "عشقت رفته"

میخندی تا کسی پست رس "عزیز دلت" حرفی نزنه!

میخندی برای خفظ ظاهر و به قول معروف صورتتو با سیلی سرخ نگه میداری!

بدجور دلتنگشی!

نه خبری نه پیامی!

هیچی هیچی هیچی

دلتنگی هات،نگرانی هات،گرفتگی ها،ناراحتی هات، همه و همه یه طرف!

الکی خوش بودن و و لبخند مصنوعی زدنن هم یه طرف!

سخته

بخدا سخته... نفش بازی کردن!

تو خودت ریختن سخته!

کسی نفهمه سخته!

به زور خندیدن سخته!

گریه نکردن سخته!

حرفات بمونه بیخ گلوت سخته!

بغضت بمونه تو گلوت سخته!

خیلی سخته!

یه موقع ها به خودت میای به خودت میگی اونکه رفته!ولش کن!

حالا که رفته دیگه ولش کن!

پا میشی که بری از نو زندگی کنی!

یه زندگی عادی و بدون عشق!

شروع میکنی!

تصمیم میگیری!

آره...

کتابات

از اونا شروع میکنی!

کتاباتو از کیفت درمیاری!

میگی دیگخ فراموشش میکنم و این حکمو یه عقلت میدی!

کتابو باز میکنی!

صفحه اول:

به نام خدا

صفحه دوم:

شیمی {2} و آزمایشگاه

....

....

......

شروع میکینی به درس خوندن!

خب!

 پرتو  زایی و داستان جالب هنری بکرل:

روز چهارشنبه 26 فوریه سال 1896 هانری در ادامه ی آزمایش هایش روی فسفر سانس و ترکیب های اورانیم پدرش،دو قطعه از بلورهای یکی از این ترکیب ها را برداشت! و همه وسایل کار خود را آماده کرد،

اما از آنجا که هوای شهر پاریس کاملا ابری بود،...

............

......................

ای خــــــــــــــــدا

همه ذهن و قلبمو پر کرده بود...

حالا هم که که کتابام پر شده از اسمش...!

یه لحظه به خودت میای میبینی کتابت خیس خیس!

خیس از اشک هایی که واسه عزیزدلت ریختی!

مردمک چشمت خیره شده به یه کلمه که قبلا اونو گذاشتی تو یه قلب و بالاش نوشتی:

                                    من و ....

آه پاریس...

پاریس...

پاریس....

پاریس شهر ابری و بارونی ای که رادرفورد توش خاصیت پرتوزایی مواد رو کشف کرد و من عشقم رو!

شهری که عشقم عاشقانه هاش رو اونجا با من گذروند!

شهری که عشقم اونجا رو دوست داشت!

شهری که من دوسش دارم!

شهری که منو یاد عشقم میندازه!

شهری که بیشترموقع ها هواش 2نفره ست!

شهری که شاید بارون هاش منو یاد عشقم بندازه!

که بدونه عاشقش بودم بدون حد و اندازه!

 

 

آه پاریس....

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:پاریس,ساعت 13:0 توسط sh!Va|


فوق العاده ترین و قشنگ ترین مطالب اخیر
» پس من چی؟
» ستاره
» گل من
» امشب
» من از، از دست دادنت واهمه دارم
» صداش
» :-(
» حرفایی
» عشق نیست
» نمایش
» کیمیا هم رفت تسلیت...!
» همیشه
» هر عکسی را عکس العملی نیست
» بهانه
» عشق
» باورم
» گردن
» plz
» من

Design By : Pichak